
بسم الله
این هم دیوار نوشتی دیگر در اتاقم...
بسم الله
خیلی از روزها اسم دارند، یادمان دارند، خاطره دارند، مناسبت دارند...
این اسم ها، می تواند شخصی باشد، مثل روز تولد،
خانوادگی باشد: مثل سالگرد ازدواج،
می تواند دینی باشد، مثل مبعث خانم الانبیاء
یک ملت در آن شریک باشندباشند: مثل ۲۲ بهمن ماه،
وابسته به زبان و فرهنگ باشد: عید نوروز
یا روز یک قشر خاص باشد: روز معلم، کارگر، پرستار
یا روز بیماری خاص، یا روز توجه کردن به افراد خاص، مثل روز معلولین،
این روزها حتی می تواند جهانی باشد. هر چند هیچ وقت سردمداران جهان خیر ما را نخواستند، برای همین گاهی روزهایشان با ما در تعارض است مثل روز زن...
اما گاهی این روزهای جهانی، درد مشترک، توجه مشترک جامعه جهانی است به مسئله ای که ارتباطی به دین و فرهنگ، زبان و ملیت ندارد: مثل روز جهانی عصای سفید
و ۲۲ مرداد، روز جهانی چپ دست ها...
خیلی ها فکر می کنند خب چپ دست بودن چه مسئله ای است که بخواهد توجه خاص بطلبد، نظر را جلب کند، حالا معلولین و روشن دلان، تکلیفشان مشخص است، اما چپ دست ها، مگر مشکلی دارند بخاطر چپ دست بودنشان؟
.
.
.
.
.
روزمان مبارک چپ دست های مهربان...
بسم الله
اولین محسن تاریخ، زمینی نشده، آسمانی شد، اما همان ۶ ماه زندگی جنینی، سند مظلومیت مادر شد...
و بقیه محسنین هم یاد گرفتند، جا پای او بگذارند و با شهادتشان، نیکوکاری را تمام کنند و صدای مظلومیت شوند.
و خدا هم خوب وعده اش را عمل کرد: انا لانضیع اجر المحسنین
یک زمانی نه کسی محسن حاجی حسنی کارگر را می شناخت. نه میان خبرنگاران سیما، محسن خزائی یادش بود و نه در میان مدافعان حرم، نامی از محسن حججی بود.
اما
این روزها همه محسنین را می شناسند یعرفونه کما یعرفونه ابنائهم... کاش در راهشان ثابت قدم باشیم.
بسم الله
بانو
قریب یکسال شده که به پابوسی ات نیامده ام.
یکسال است که این صحن و سرا را ندیده ام،
یکسال است گنبد طلا برایمان طلوع نکرده...
بانو
شما را کریمه نامیده اند... کریمانه نگاهی کنید... که نیازمند نگاه کریمتان هستیم.