بسم الله
از اول هم مثل بقیه فیلم ها از کنار خودش، خبرهایش، پوسترهای و اخبار اکرانش گذشتم. اسم کمدی موزیکال کافی بود که حتی سراغش هم نروم.
مثل خیلی از فیلم های این روزها،
اصلا کمدی تبدیل شده است به هجو، دلقک بازی، رقصیدن با آهنگ های تند. مسخره ترین ژانر سینمای ایران، نه تنها حرف جدی ندارد، حرف شوخی هم بلد نیست بزند. یکبار توفیق اجباری شد که در اتوبوس بین جاده ای، فیلمی را با بازی رضا عطاران و مهناز افشار ببینم. به نظرم خیلی مسخره آمد. چند وقت بعد که با یکی از رفقا حرف می زنم، نمی دانم بحث سر کجا بود که شروع کردم از این فیلم حرف زدن. آنقدر بازی ها ضعیف بود که فکر کردم از فیلم های دهه ۷۰ است. با تعریف بخشی از داستان فیلم، دوستم خندید. بهم گفت: فلانی! اینکه نهنگ عنبره!
باورم نشد که مردم ما بابت این فیلم مزخرف، بی مزه، بدون فیلمنامه و هجو، اینقدر پول بی زبان داده باشند.
بگذریم
داشتم از این فیلم می گفتم. یکبار اتفاقی که از جلوی پوستر فیلم عبور کردم و نام بازیگرها را خواندم: حامد کمیلی، سارا بهرامی...
دوباره پوستر عکس را نگاه کردم. در همه پوسترها، استایل حامد کمیلی مشخص بود، اما تا بحال دقت نکرده بودم که بازیگر مقابلش و به اصطلاح سینماییها، پارتنر حامد کمیلی کیست.
با دیدن نام سارا بهرامی جا خوردم. البته که میدانم بدنه بازیگری اعتقادی به چهارچوب های دین ندارند، اما کاش کاوه صباغزاده، زوج حامد کمیلی و سارا بهرامی را که با دو سریال خوش ساخت مذهبی-انقلابی، پروانه (درباره سازمان منافقین) و پردهنشین (سریال رمضانی چند سال پیش)، به شهرت رسیدند را به لجن نمیکشید.
حکایت این کارگردان جوان، همان حکایت قدیمی اصغر فرهادی است که بدترین نقش در فیلم فروشنده، برای ایفای نقش زنی فاحشه، کسی را انتخاب می کند که سال قبل، نقش یکی پاکترین بانوهای جهان را بازی کرد... مادر آخرین پیامبر خدا.
پ.ن۱: این حرف استخوان لای زخم است که هیچ وقت در نمیآید.
پ.ن۲: کجای کار رسیدیم که فیلم عصبانی نیستم، آخر هفته اکران می شود!
- سیمانگاره
- سینما نگاره
- ۲۰۳